Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (6616 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rotation in a clockwise direction
U
گردش در جهت عقربه ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
azimuth
U
قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
anticlockwise rotation
U
گردش مخالف جهت عقربه ساعت
Other Matches
clockhand
U
عقربه
[ساعت ...]
hand
U
عقربه
[ساعت ...]
hour land
U
عقربه ساعت شمار
hour hands
U
عقربه ساعت شمار
hour hand
U
عقربه ساعت شمار
little hand
U
عقربه کوچک
[ساعت]
retrograde hand
U
عقربه برگشت دهنده
[ساعت ...]
to advance the hand of a clock
U
عقربه ساعت را جلو کشیدن
minute hand
U
عقربه دقیقه شمار ساعت
counterclockwise
U
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
gammadion
U
چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
rotation
U
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
clockwise
U
درجهت گردش عقربههای ساعت
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
clockwise
U
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
clock method
U
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
vertical scale
U
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
magnetic deviation
U
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
handing
U
عقربه
hand
U
عقربه
gnomon
U
عقربه
poniter
U
عقربه
c o d indicator
U
عقربه سی او دی
indicator
U
عقربه
damped needle
U
عقربه خفیده
astatic needle
U
عقربه نامتوجه
magnetic needle
U
عقربه مغناطیسی
absorption marker
U
عقربه جذب
counter
U
عقربه شمارش
countered
U
عقربه شمارش
countering
U
عقربه شمارش
tongue
U
عقربه
[ترازو ...]
needles
U
اذیت کردن عقربه
needling
U
اذیت کردن عقربه
sweep hand
U
عقربه ثانیه شمار
needled
U
اذیت کردن عقربه
needle
U
اذیت کردن عقربه
maximum demand pointer
U
عقربه مصرف حداکثر
dipping needle
U
عقربه میل نما
deflection method
U
روش انحراف عقربه
deflection of magnetic needle
U
انحراف عقربه مغناطیسی
counting balance
U
ترازوی عقربه دار
deviation
U
انحراف عقربه قطبنما
deviations
U
انحراف عقربه قطبنما
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
indicator
U
عقربه یاصفحه نشان دهنده
oil gage
U
عقربه نشان دهنده روغن
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
gauged
U
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge
U
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauges
U
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
aperiodic compass
U
قطب نمای با عقربه چفت شونده
barometric altimeter reversionary
U
دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
pointers
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
h hour
U
ساعت س
timŠepiece
U
ساعت
ticker
U
ساعت
horologe
U
ساعت
horologii
U
ساعت
horologium
U
ساعت
hour ly
U
ساعت به ساعت
in hour's time
U
دو ساعت
clock
U
ساعت
clock
U
ساعت
clk
U
ساعت
clocks
U
ساعت
by my watch
U
ساعت من
clock generator
U
ساعت زا
Every so often . Every hour on the hour.
U
دم به ساعت
timepieces
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
self-esteem
U
ساعت
ticker
[colloquial]
[watch]
U
ساعت
time-piece
U
ساعت
zero hour
U
ساعت س
oclock
U
ساعت
clocks
U
ساعت ها
passionflower
U
گل ساعت
hourly
U
ساعت به ساعت
hours
U
ساعت
passion flower
U
گل ساعت
hour
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
maypop
U
گل ساعت
watches
U
ساعت
watch
U
ساعت
watching
U
ساعت
watched
U
ساعت
revving
U
گردش
meandering
U
گردش
itineration
U
گردش
excursions
U
گردش
meanders
U
گردش
excursion
U
گردش
left handed rotation
U
گردش به چپ
water circulation
U
گردش اب
movement
U
گردش
rotation
U
گردش
counterclockwise rotation
U
گردش به چپ
traverses
U
گردش
traversing
U
گردش
maeander
U
گردش
traversed
U
گردش
circumrotation
U
گردش
meander
U
گردش
meandered
U
گردش
traverse
U
گردش
flowine
U
خط گردش
nutation
U
گردش
revolution
U
گردش
twirled
U
گردش
twirling
U
گردش
twirls
U
گردش
cycled
U
گردش
run
U
گردش
hike
U
گردش
cycle
U
گردش
runs
U
گردش
raced
U
گردش
promenades
U
گردش
hiked
U
گردش
promenade
U
گردش
hikes
U
گردش
hiking
U
گردش
itineracy
U
گردش
twirl
U
گردش
jaunts
U
گردش
revolutions
U
گردش
rev
U
گردش
revs
U
گردش
revved
U
گردش
on the rove
U
در گردش
paseo
U
گردش
ambulation
U
گردش
race
U
گردش
flowline
U
خط گردش
cycles
U
گردش
stroll
U
گردش
strolled
U
گردش
strolls
U
گردش
walking
U
گردش
jaunt
U
گردش
races
U
گردش
periods
U
گردش
flow
U
گردش
flowed
U
گردش
flows
U
گردش
wrest
U
گردش
turnover
U
گردش
trip
U
گردش
tripped
U
گردش
trips
U
گردش
gyration
U
گردش
wrests
U
گردش
wresting
U
گردش
wrested
U
گردش
travels
U
گردش
progressed
U
گردش
progress
U
گردش
turns
U
گردش
turn
U
گردش
progressing
U
گردش
traveled
U
گردش
perambulation
U
گردش
circuit
U
گردش
anticlockwise rotation
U
گردش به چپ
circuits
U
گردش
canter
U
گردش
cantered
U
گردش
cantering
U
گردش
canters
U
گردش
travel
U
گردش
progresses
U
گردش
circulation
U
گردش
gyrations
U
گردش
operation
U
گردش
circulations
U
گردش
period
U
گردش
civil time
U
ساعت محلی
mean time
U
ساعت متوسط
clock work
U
چرخهای ساعت
Recent search history
Forum search
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
گردش علمی
1
من تعطیلات را به گردش میروم.شما چطور؟
1
6:42 PM
1
کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
2
and had to spend a good hour tidying it up!!
2
and had to spend a good hour tidying it up!!
1
Intergeneration
1
تا چه ساعتی اینجا باز است
0
روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com